سلام مرسي خبر دادي بازم خوب بودش ولي تا آخرش فک کنم با عصا بايد بيام برات نظر بزارماااااااا
ديشب بابا مامي شايان حرفيدمو تموم شد ماجرامون بعد با زهرا نشستيم رو يه نيمکت و سرمو گذاشتم رو پاشو گريه کرديم ...
اون وسط هم يه پسره سيريش گير داده بود ميديد حالم بده ها ولي ول نميکرد ....
خلاصه شب بدي بود ....
بازم اين رمانت رو ادامه دادي منو بي خبر نزار ...
بوس بو3 بوث باي