وقتي چشمت پاييز ميشهباغ دلت، گلريز ميشهتصوير غم، ميشينه توچشم سياهتوقتي چشات لبريز ميشهاشکاي تو، آويز ميشهدونه دونه، ميچيکه از چشم سياهتنمي دوني، دل آدما رو چه ميشکونيخودت بهتر از هرکي ميدونيکه بارون پاييز مي سوزونه ،دل آدما روميخواي بري حرفي ندارياشکات دارن جر ميکشنرفتن هميشه پر غمهچشمات دارن داد ميزننآي نميدوني، دل آدمارو چه ميشکونيخودت بهتر از هر کي ميدونيکه بارون پاييز مي سوزونه، دل آدما رو